سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط آویزون سَنج در 96/6/6:: 6:0 عصر

به نام خدا

 

 

 مرگ، مرگ، مرگ،

 پایانی شیرین برای همسایه آویزون

 

 در این یادداشت، شما با پدیده ای نادر در جامعه بشریت مواجه خواهید شد.

 پدیده ای که از وقاحت و طمع حاصل شده است.

 پدیده ای کثیف بنام همسایه آویزون.

 

 همسایه آویزون کیست؟

 

 پیرزنی دارای یک لشگر اولاد را که با این وجود، سالهاست بیخ ریش همسایه

 دیوار به دیوارش قرار دارد و با مزاحمت های شبانه روزی، زندگی همسایه

 دیوار به دیوار را مختل نموده، همسایه آویزون نامند.

 

 همسایه آویزون کجاست؟

 

 اینجاست، بیخ ریش اینجانب. من، همون همسایه دیوار به دیوار هستم.

 حتماً شنیده اید که از قدیم گویند: از هر چیزی که بترسی، به همون چیز

 گرفتار میشی. و این حکایت پدر من است. پدر من بنابر علتی از

 پیرزن جماعت واهمه دارد و حال، سالهاست که با چنین موجودی همسایه شده

 و برای اینکه نحسی پیرزن جماعت شامل حالش نشود، در برابر مزاحمت های

 شبانه روزی وی سکوت کرده و در حالیکه در باطن برای مرگ وی لحظه شماری

 می کند اما در ظاهر و در برابر فرزندان وی، لب به تمجید و تکریم می گشاید که

 این نوع برخورد، زمینه سوء استفاده فرزندان وی را فراهم ساخته و موجب شده

 تا در کمال گستاخی، روز به روز بر شدت مزاحمتشان بیافزایند و یادشان برود

 که از قدیم گویند: دُرسته درب دیزی بازه اما حیای گربه کجاست؟

 

 بعلت فرسوده بودن بافت محل سکونت ما، تصمیم به نوسازی و تجمیع خانه ها

 گرفته شد اما ما نتوانستیم در این تجمیع حضور داشته باشیم چرا که در این

 سالها، ما در خانه مستقل سکونت داشتیم و با مزاحمتهای شبانه روزی همسایه

 آویزون، روزگارمون سیاه شده بود، حال چطور می توان با وی ساکن خانه ای

 مشترک و آپارتمان نشین شد؟ به همین علت، پدر من که بعلت نحس دانستن

 پیرزن جماعت، در این سالها در برابر مزاحمتهای همسایه آویزون، سکوت کرده

 بود، تصمیم گرفت تا از فرصت نوسازی خانه ها، استفاده کرده و خانه مان را

 بفروشیم و به مکانی دور از دسترس، نقل مکان کنیم تا از نکبت وجود همسایه

 آویزون نجات یابیم اما در کمال بُهت و ناباوری دریافتیم که فرزندان گستاخ

 همسایه آویزون، اصرار بر تداوم مزاحمتهایشان دارند و در پی تهیه خانه ای در

 نزدیکی خانه ما هستند و در این راستا از زن بابای من نیز کمک گرفته اند تا

 خواسته شوم و شیطانی شان محقق گردد. و بدین ترتیب، ما امکان فروش خانه

 و نقل مکان را نیز از دست دادیم.

 

 در تمام جوامع بشریت، پیرزنها یا با فرزندانشان زندگی می کنند و یا به خانه

 سالمندان سپرده می شوند. در کجای دنیا، پیرزنی دارای یک لشگر اولاد را

 بیخ ریش همسایه می اندازند؟ فرزندان گستاخ وی ادعا می کنند که توان

 نگهداری از مادرشان را دارند. اگر توان نگهداری از مادرتان را دارید،

 همچون سایر فرزندان، مادرتان را نزد خود ببرید، نه اینکه خود در آن سر شهر

 زندگی کنید و مادرتان در این سر شهر و بیخ ریش همسایه. اگر توان نگهداری

 از مادرتان را دارید، چرا کلید درب محل سکونت مادرتان را به زن بابای من

 داده اید تا از صبح تا شب به آنجا رفت و آمد داشته باشد؟

 

 زادگاه زن بابای من در شهری دیگر است و بنابراین، وی دو هفته در تعطیلات

 نوروز و یک ماه در تعطیلات تابستان به شهرستان و نزد اقوامش می رود و این

 تنها زمانی است که فرزندان همسایه آویزون مجبور می شوند تا مادرشان را نزد

 خود ببرند و به محض بازگشت زن بابای من از مسافرت، مانند کسی که برای

 رسیدن ساعت 9 شب و آمدن ماشین حمل زباله برای بردن زباله اش لحظه

 شماری می کند، بلافاصله مادرشان را به نزد ما باز می گردانند. این جریان باعث

 شد تا پدر من که بعلت نحس دانستن پیرزن جماعت، از مقابله مستقیم با

 فرزندان گستاخ همسایه آویزون پرهیز کرده بود، به مقابله غیر مستقیم

 روی بیاورد و بدین ترتیب، با قرار دادن شروطی، با زنش اتمام حجت کرده که

 اگر از شروط تعیین شده، تخطی گردد، طلاقش می دهد تا

 به جای دو هفته در تعطیلات نوروز و یک ماه در تعطیلات تابستان،

 تمام ایام سال را به شهرستان برود تا آن فرزندان گستاخ و زبان نفهم،

 مجبور شوند مادرشان را برای همیشه به نزد خود ببرند.

 

 بنابراین، حقیقت روشن شد. پدر من برای اینکه نحسی پیرزن جماعت شامل

 حالش نشود، در برابر مزاحمتهای شبانه روزی وی سکوت کرده و در ظاهر و

 در برابر فرزندان وی، لب به تمجید و تکریم می گشاید اما در حقیقت،

 سخن دیگری دارد که آن را با عدم مشارکت در تجمیع خانه ها، بیان داشت و

 با صدای بلند، نسبت به همسایه آویزون، ابراز انزجار و بیزاری نمود.

 

 راه سریع و مطمئن در جهت خلاصی از شر همسایه آویزون چیست؟

 

 همانطور که در عنوان ذکر شده، مرگ همسایه آویزون، بهترین راه است و

 بنابراین، از طریق این یادداشت با فرزندان گستاخ وی اتمام حجت می کنم که

 اگر جان مادرشان برایشان ارزش دارد، در تعطیلات تابستان که زن بابای من به

 مسافرت میرود، مادرشان را برای همیشه به نزد خود ببرند و به ارتباط زن بابای

 من با مادرشان خاتمه دهند. در غیر اینصورت، چنانچه پس از بازگشت زن بابا،

 آنها نیز مادرشان را بازگردانند و مزاحمت های شبانه روزی شان ادامه یابد،

 در اسرع وقت، مجبور می شوند تا جنازه مادرشان را از آن ساختمان ببرند.

 چنان ماهرانه مرگ مادرشان فرا برسد که هیچ تردیدی در آن راه نیابد و مرگی

 کاملاً طبیعی به نظر آید و این، نتیجه گستاخی و زبان نفهمی شان خواهد بود.

 

 و کلام آخر، نظر اسلام در ارتباط با همسایه آویزون چیست؟

 

 رسول اکرم(ص) در احادیث بسیاری به این موضوع اشاره داشته است که

 بارزترین آنها عبارت است از:

 

 بدترین مردم، کسی است که دیگران بخاطر او در اذیت و رنج باشند.

 

 

 

 


کلمات کلیدی :
نظر